توضیحات
کتاب زنبوردار حلب، اثری از کریستی لفتری، با ترجمه محمد صالح نورانی زاده، در سال 2019 توسط انتشارات کتاب کوله پشتی به چاپ رسید.
معرفی کتاب زنبوردار حلب
کتاب زنبوردار حلب نوشته کریستی لفتری است که با ترجمه محمدصالح نورانیزاده منتشر شد. این کتاب روایتی جذاب و عمیق از یک زوج است که در جنگ سوریه آسیب دیدهاند و به دنبال راه نجاتی برای زندگیشان میگردند. این کتاب برندهی جایزه اسپن وردز است.
درباره کتاب زنبوردار حلب
نوری مردی آرام است که زنبورداری میکند او و همسرش افرا در سوریه زندگی میکنند و همراه پسرشان سامی زندگی خوبی دارند. افرا عاشق دریا و آب است و نقاشی میکند و نقاشیهایش بسیار زیبا است. تا اینکه جنگ سوریه آغاز میشود و آنها در یک بمباران زندگیشان نابود میشود. پسرشان کشته میشود وافرا بیناییاش را از دست میدهد. حالا آنها راهی یک سفر شدهاند تا بتوانند آرامش را پیدا کنند. میخواهند به انگلستان بروند اما مسیر سفر اصلا آسان نیست.
این کتاب روایتی جذاب دارد و خواننده را با خودش به دنیای دیگری میبرد که شاید فرصت تجربه آن را در دنیای حقیقی نداشته باشد.
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد میکنیم.
درباره کریستی لفتری
کریستی لفتری در سال ۱۹۸۰ در لندن از پدر و مادر یونانی قبرسی متولد شد که در سال ۱۹۷۴ در جریان حمله ترکیه به لندن نقل مکان کردند. وی مدرک زبان انگلیسی و فوق لیسانس نویسندگی خلاق را در دانشگاه برونل به پایان رساند. او قبل از عزیمت برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا و نوشتن، به دانشجویان خارجی انگلیسی درس داد و سپس معلم دبیرستان شد. همچنین او در حال تحصیل برای روانپزشک شدن است. کتاب زنبوردار حلب در زمان کار خود به عنوان داوطلب در یک مرکز پناهندگی تحت حمایت یونیسف در آتن نوشت.
بخش هایی از کتاب را بخوانیم:
نوری زنبوردار و همسرش افرا، نقاش است. هر روز صبح نوری پیش از اذان بیدار می شود و با ماشین به کندوخانه اش در حومۀ شهر می رود. آخر هفته ها افرا نقاشی های فریبنده اش از طبیعت را در بازار روباز شهر به فروش می رساند. نوری و افرا زندگی ای ساده و خانواده و دوستان زیادی دارند و در تپه زارهای زیبای شهر حلب در سوریه زندگی می کنند؛ اما ناگهان اتفاقی غیرمترقبه می افتد.
وقتی تمام آنچه عزیز می پندارند در جنگ ازدست می دهند، نوری متوجه می شود هیچ راهی جز ترک خانه نمانده است. اما فرار از سوریه کار آسانی نیست: افرا بینایی اش را ازدست داده و و نوری می بایست هم همسرش را تسکین بدهد و هم در این سفر خطرناک هدایتش کند؛ سفری از دل ترکیه و یونان به مقصد آینده ای نامشخص در بریتانیا.
نوری و افرا حین سفر در این دنیای درهم شکسته تلاش می کنند با غم تمام چیزهایی که از دست داده اند کنار بیایند و همچنین دربرابر خطراتی که حتی شجاع ترین آدم ها را می ترساند، خودشان را نبازند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.