آبرنگ ها از لحاظ شیمیایی رنگدانه هایی هستند که از مواد معدنی و پودری خنثی رنگی که عموما با صمغ عربی درخت اقاقیا به هم می چسبند. رنگ های آبرنگ نور را جذب می کنند و گستره ای برابر و اغلب فراتر از سایر ابزارهای نقاشی ارائه می نمایند.
آبرنگ شفاف است اما می توان آن را از طریق رقیق نمودن مکرر رنگدانه بر روی زمینه ای سفید که عموما از کاغذ ساخته می شود مات کرد؛ چه برای برجسته کردن یک بخش و چه روی کل سطح. آبرنگ یک ابزار نقاشی سبک است که برخلاف سایر ابزارهای سنگین، مات می باشد. به این ترتیب، رویکرد و کاربرد آبرنگ بطور کلی برعکس یا بر خلاف رنگ های روغنی است که در آنها تمامی سطح زمینه (کاغذ، بوم، تخته) بصورت کامل و غیرشفاف کاور میشود.
آبرنگ به سفیدی کاغذ اجازه خودنمایی داده و درخشندگی بیشتری ایجاد می کند؛ یک حس روشنی فراتر از رنگ های دیگر. هرچه میزان آب در رنگ رقیق شده بیشتر باشد، نور سطح بیشتر می شود. به عنوان مثال، آبی کبالت وقتی توسط آب روی سطحی جاذب رقیق شود، به مرور به آبی روشن تبدیل می شود.
بریتانیایی ها از قرن هجدهم در صدر آبرنگ جهان قرار داشتند. درحال حاضر، ایالات متحده در صدر صحنه بین المللی آبرنگ قرار دارد. آبرنگ در فرانسه به “Aquarelle” معروف و به عنوان نقاشی با رنگدانه های مخلوط با آب، روی کاغذ تعریف می شود.
انسان های اولیه از انگشت، چوب و هرچیزی که بطور طبیعی در دسترس بود برای مالیدن رنگ استفاده می کردند. آثار آنها را می توان در غارنگاره های ماقبل تاریخ مشاهده کرد. این نقاشی ها گاهی به وسیله خاکستر/خاک/مواد معدنی و آب انجام می شدند. مصریان از رنگ های پایه آب برای نوشتن و نقاشی روی کاغذ پاپیروس و همچنین تزیین مقبره ها و فضاهای عمومی استفاده می کردند. چینی های باستان نیز دارای سنت معروف نقاشی روی ابریشم و بعدها، روی کاغذ دست ساز می باشند. ژاپنی ها نیز بسرعت از آنها پیروی کردند. اولین نقاشی های چینی برپایه آب، با استفاده از انگشت ایجاد شدند.
این سنت باشکوه پرورش یافته در خاور دور، دارای انواع بجامانده بسیاری است که در آنها، نقاشان در اغلب آثار از نگارش و داستان سرایی استفاده کرده اند. تولید شاهکارهای چینی و ژاپنی با ظهور کاغذهای دست ساز درحدود 100 سال پیش از میلاد رشد پیدا کرد. این تکنیک ها با استفاده از کاغذ شکوفا شده و تکامل یافتند. قطعات هنری باقیمانده، از جمله آثار هنری اصیل بشمار می روند.
موورها (Moors) کاغذ سازی را در قرن دوازدهم به اسپانیا آوردند که بزودی به ایتالیا نیز گسترش یافت. دونمونه از قدیمی ترین تولیدکنندگان کاغذ عبارتند از”Arches of France” که در سال 1492 افتتاح شد و فابریانوی ایتالیایی که در سال 1276 افتتاح گردید. رنگ های پایه آب در آن زمان بطور گسترده ای در اروپا مورد استفاده قرار گرفتند.
طی قرون وسطی، راهبان اروپایی از رنگ های پایه آب برای خلق کتاب هایی با تزیینات استادانه استفاده می کردند. این آثار به عنوان هنری مهم بشمار میرفتند و بروی کاغذ پوست گوساله یا گوسفند نقاشی می شدند. “کتاب ساعت ها” مربوط به حدود سال 1415، معروف ترین کتاب تذهیب است.
هنرمندان قرون وسطی و رنسانس، نقاشی ها را با رنگدانه های پایه آب روی گچ مرطوب می کشیدند که بارزترین آنها اثر میکلانژ در کلیسای سیستین است که در سال 1512 تکمیل شد. آلبرشت دورر (آلمانی 1528-1471)، اولین استاد معروف آبرنگ بود. او از پرداخت کامل مواد به عنوان مطالعاتی برای آثار دیگر استفاده کرد. این مطالعات اکنون به تنهایی به عنوان آثار بزرگ هنری بشمار می روند. هانس بول (1593-1534)، اولین مکتب آبرنگ را ایجاد کرده و به شدت تحت تاثیر دورر قرار گرفت.
پیتر پل روبنس (1640-1577)، که بخاطر تندیس های شهوت انگیزش شهرت داشت، یک آبرنگ ساز چیره دست نیز بود. به علاوه، بزرگانی مانند توماس کینزبرو (1788-1727) و جان کنتسبل (1837-1727) نیز اساتید این ابزار نقاشی بودند. نقاش آبرنگ کار، جوزف مالورد ویلیام (JMW) ترنر (1851-1775) آزمایشاتی برروی رنگ های رقیق انجام داد و هم عصر او، جان سل کاتمن یکی از بهترین هنرمندان نسل خود محسوب می شود. تسلط او بر روی آبرنگ نفس گیر است.
در اواخر قرن هجدهم بود که کاغذهای مخصوصی بطور انحصاری برای نقاشی های آبرنگ تولید شدند که بطور خاص مورد پردازش و اندازه گیری قرار می گرفتند. هنرمندان آمریکایی تا پیش از آن دوره زمانی هنوز خود بتنهایی ظهور نکرده بودند. در اواخر قرن نوزدهم استادانی ازقبیل وینسلو هومر، جیمز ویسلر، جان سینگر سارجنت و توماس ایکینز آثاری همتراز و یا برتر از اروپایی ها خلق کردند. لافارژ که درزمینه ویترای نیز شهرت دارد، یک آبرنگ ساز برجسته بود.
هومر، سارجنت و ویسلر پا را از حدود آثار آبرنگ کاران انگلیسی فراتر نهادند. نقاشانه فرانسوی، اونوره دومیه و یوجین دلاکروا که بیشتر بخاطر حجم عظیم سنگ نگاره هایش شناخته می شود، به دلیل خلاقیت های چشمگیرشان در آبرنگ نیز شهرت دارند و دومیه همچنین، برای کارهای طنز سیاسی و اجتماعی خود شناخته شده است. مری کاسات، امپرسیونیست متولد آمریکا که بخاطر تصویرهایش از زندگی خانگی مشهور است، علاقه ای جدی به آبرنگ داشت.
در اواخر دهه 1870، جوامع هنرمندان با وارد کردن آبرنگ به جریان اصلی آمریکا، این ابزار را بطور موفقیت آمیزی رواج دادند. جنبش آبرنگ آمریکا در این دوره، راه را برای استقبال جدی از آبرنگ کاران بعدی در نمایشگاه درکنار هنرمندانی که با ابزارهای دیگر نقاشی می کردند هموار کرد.
نقاشان گیاه شناس بطور سنتی نقاشان ماهر آبرنگ بودند. این ابزار توسط آدوبون در نقاشی های باشکوه و دقیقش از پرندگان و همچنین توسط بسیاری از طبیعت شناسان امروزی مورد استفاده قرار گرفت. آبرنگ همچنین یک ابزار برتر برای تصویر سازی نشریات علمی است.
هنرمندان آمریکایی مشهور، جورجیا اوکیف، آرتور داو و هنرمند آلمانی پل کِلی و نقاش فرانسوی متولد روسیه واسیلی کاندینسکی از نقاشان اوایل قرن بیستم بودند که در نقاشی آبرنگ حرفی برای گفتن داشتند.
هنرمندان آمریکایی معاصر با آنها، آبرنگ را به عنوان وسیله ای اصلی برابر با نقاشی رنگ و روغن پذیرفتند. این امر دربین نقاشان بزرگ انگلیسی نیز رایج شد. هنرمند آمریکایی مارک روتکو (1970-1903) بوم های بزرگی را با رنگ های شفاف پایه آب خلق کرد که حسی راز آلود در آثار او ایجاد نمود. علاوه براین، ادوارد هاپر و چارلز برچفیلد از کاربران برجسته آبرنگ بودند و یکی دیگر از کاربران مهم، جان مارین، از طرفداران آبرنگ بود. اکثر آثار او بواسطه این ابزار ایجاد شدند. در اواسط قرن بیستم، پژوهش، تمرکز اصلی در صحنه هنر آمریکا بود. آبرنگ در آن سال های اولیه محبوبیت پیدا کرد، اما برخلاف نقاشی های بزرگ اکسپرسیونیست های انتزاعی، آثار آبرنگ معمولا در قالبی کوچکتر و صمیمی تر خلق می شدند.
منبع: Austin Artists Market
ترجمه: ساعده فلاحت دوست